جهنم یا بهشت در انسان است…

رابطه اعمال انسان با شخصيت وى:
انسان در جهنم یا بهشت نیست؛ بلکه جهنم یا بهشت در انسان است.
اكنون كه دانستى رابطه بهشت و جهنم با اعمال انسان چه نوع رابطه اى است، وقت آن رسيده تا بدانى رابطه اعمال انسان با خود او چگونه است.
طبق فرموده خداى تبارك و تعالى در سوره هود آن جا كه راجع به فرزند نوح مى فرمايد: يا نوح انه ليس من اهلك انه عمل غير صالح،
انسان نفس عمل خود است و هر كسى در طول عمرش، خود را با اعمال خويش مى سازد; يعنى كسى كه محصول فعاليت شبانه روزى اش جز اعمال آلوده و پليد چيزى نيست، خود يك پارچه پليدى است
و كسى كه محصول فعاليت شبانه روزى او جز اعمال نيك و نورانى چيزى نيست، خود يك پارچه نيكى و نورانيت است.
به عبارت ديگر، اعمال و رفتار انسان به حسب صور ملكوتى شان، تشكيل دهنده گوهر ذات انسانى و سازنده هويت و شخصيت آدمى اند و انسان با اعمال و كردار و افكار و ادراكش سازنده خويش است.
بعد از آن كه ارتباط بين بهشت و جهنم را با اعمال آدمى دانستى و نيز ارتباطبين آدمى و اعمالش را دريافتى، اگر نيك بنگرى بايد به اين نتيجه برسى كه بهشت و جهنم هرگز از انسان جدا نيستند و انسان نيز هرگز از آنها بريده نيست; بلكه به جاى آن كه بگويى انسان در بهشت يا جهنم است، بايد بگويى: بهشت يا جهنم در انسان است، بلكه بالاتر بايد بگويى: انسان، يعنى بهشت و جهنم. اگر آدمى سراپا طاعت و بندگى خدا باشد، او خود بهشت است. و اگر خداى ناكرده غرق در عصيان و گناه باشد، او خود جهنم است.
حق تعالى درباره كفار و استعجال آنان به عذاب مىفرمايد: يستعجلونك بالعذاب و ان جهنم لمحيطة بالكافرين.
محصل معنا آن كه: اين بيچاره ها از تو مى خواهند عجله كرده و عذاب آنان را جلو بيندازى.غافل از آن كه جهنم، هم اكنون كافران را احاطه كرده است.
خداوند نمىفرمايد: «سيحيط بالكافرين» تا گفته شود: جهنم در آينده، كافران را احاطه مى كند، بلكه مى فرمايد: «لمحيطة بالكافرين»، يعنى همين الآن به كافران محيط است. بنابر اين، نياز به استعجال ندارد، آنها، هم اكنون در جهنم اند، ولى خود نمى دانند. وقتى كه حجاب هاى طبيعت و پرده هاى آن كنار رفت، در جهنم بودنشان براى آنها مكشوف مى گردد; مانند كسى كه در حادثه اى جراحات شديدى بر او وارد مى آيد و به سبب گرمى بدن متوجه هيچ يك از آنها نمى گردد; ولى بعدها كه كم كم به حال طبيعى بر مىگردد جراحات وارده سوزش خود را نشان داده و شخص مجروح متوجه آنها مى شود.
گام نخستین در سیر و سلوک – ۷
رابطه اعمال انسان با شخصيت وى