هيچ خبری از آنها نیست و هیچ چیز در دست آنها نیست…
استاد رمضانی

هرچه شخص در این دنیا به دست آورد و به هر مرحله مادی و صوری دست پیدا کنید، بالاخره یک بی معنایی برای شما هست، ثم ماذایی هست!
چقدر از حاکمان و سلاطین و وزرا، اموال و ثروت و مکنت… از این دنیا آمد و رفت… ثم ماذا؟ !
هيچ خبری از آنها نیست و هیچ چیز در دست آنها نیست؛
الا آنانکه در مسیر سیرو سلوک الی الله یک قدمی برداشتند.چند قدمی برداشتند.
اینها هستند، که هستند(وجود دارند) و دستشان به جایی بند است؛
و «لهم فی الدنیا و الاخره خلاق»
آویزه و دستاویزی دارند و جایی را دارند که به او اتکا کنند و تکیه کنند. دیگران هیچ! هیچ!هرچه بود رفت پی کارش…
دنیا دنیا بوده باشد، فانی است…
ذره ای از این مسیر که عرض شد باشد می ارزد و دستگیره ی ما میشود؛ نباید ما سر خود را کلاه بگذاریم و بیخودی به چیزی طمع کنیم و امید ببندیم. نمیشود!
راه اینست…
تکامل اینگونه است…
فقط و فقط چیزی که در اینجا مهم است، اعتقاد و انگیزه است…
اگر اعتقاد در ما پا بگیرد و انگیزه در ما بوجود بیاد و این مطالب را هم انسان باورش بشود و برایش حساب باز کند، انسان نباید دیگر ول معطل بوده باشد. نباید دست روی دست گذارد و امروز و فردا کند…
قرار نیست با هوس و تمنی کاربرآید و قضیه حل شود؛
به هوس راست نیاید به تمنی نشود
اندر این راه بسی خون جگر باید خورد
و هرچه خون جگر بخورد می ارزد؛ و هرچه در غیر این مسیر بوده باشد ارزشی ندارد؛ بقایی ندارد.
شرح کتاب اوصاف الاشراف